سفر آغاز گشت
فاخرانه در لجنزار هوس لولیدی
تا زیبندگی نام آدمی را شاید
دلالتی باشی !
دریغا عشقم
که به دروغین آلت وفایت
ازاله شد ...
----------------------------------
سفر ادامه یافت
بی شرمانه بر پهنه ی یخی تزویر لغزیدی
تا منزلت نام آدمی را شاید
دلالتی باشی !
دریغا اعتمادم
که به دروغین بند قولت
اسیر شد ...
----------------------------------
سفر پایان یافت
شادمانه در خوشی های لحظه ایی غرق گشتی
تا زیبندگی نام آدمی را شاید
دلالتی باشی !
دریغا من
که به دروغین نوای عشقت
رقصیدم ،
و دریغا تو
که هیچگاه نفهمیدی ...
---------------------------------
واینک در آغازسفری بی همسفر
من متحیرانه منزلت نام آدمی را می نگرم ...